برای پسر نازم سید ماهان

چقدر این جمله های سیمین دانشور قشنگه که میگه : هر وقت و ساعت که فهمیدی با حرف هایت فقط باید دل یک زن را شاد کنی هر وقت فهمیدی که فقط باید برای یک زن مرد باشی هر وقت فهمیدی زن تکیه گاه می خواهد هر وقت فهمیدی زن توجه می خواهد هر وقت فهمیدی عشقت باید پاک باشد هر وقت فهمیدی وقتی زنی به تو اجازه بوسیدن داد باید با عشق پیشانی اش را ببوسی نه با هوس هر وقت فهمیدی دل کاروانسرا نیست هر وقت فهمیدی زن شکننده و حساس است آن وقت می توانی نام خودت را بگزاری مرد

نیایش با خدا پروردگارا ... من تو را دارم که به آرامش می رسم ... تویی که نامت مرا از هر چه غم است دور می کند ... تویی که من هر روز به خاطر بودنت ، تو را هزاران بار شکر می کنم ، تو را سجده میکنم ... خداوندا به تو محتاجم ، هر روز ، هر لحظه ، هر ثانیه که نفس می کشم محتاج تو هستم ، من بی تو ناتوانم . خدای مهربونم اگه یه روز فراموش کردم خدای بزرگی دارم ... تو فراموش نکن که بنده کوچیکی داری .. با نوازشی و یا شاید تلنگری ، آرام وجودت را ، همراهیت را ، مهربانیت و بزرگیت را برایم یادآوری کن . خدایا برای تمامی لحظاتی که تو با من بودی و من بی تو ، مرا ببخش . پسرم همه لحظه...

سلام ماهان جونم . عزیز دلم نوزده ماهه شدی مبارک باشه عشقم امروز 22 تیر سال 1393 و 15 رمضان ، ماهگرد نوزده ماهگی نفس منه . عزیز دلم ماهگردت مصادف شده با میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام که این روز عزیز رو به همه مسلمون ها تبریک میگم و امیدوارم امام حسن رو برای خودت توی زندگیت الگو قرار بدی . ماهان جونم همچنین امروز تولد خاله جون آرزو هم هست که بهش تبریک میگیم و امیدواریم 100 سال پر از تندرستی و امید و شادی در انتظارش باشه و همیشه سالم و شاداب باشه . ماهان خوشگل من ، موهات یه خورده بلندتر شده بود و توی این گرمای تابستون تند تند عرق میکردی و این مسئله ما رو اذیت میکرد . اولش تصمیم گرفتیم که ببریمت آرایشگاه ولی چون می دونستیم ک...

عزیز دلم سلام از خیلی وقت پیش اضطراب واکسن 18 ماهگیتو داشتم آخه شنیده بودم خیلی واکسن سختیه . روز چهارشنبه یعنی 93/4/4 من و شما و بابایی و مامان جون ، رفتیم مرکز بهداشت شهید خانلی تا واکسنتو بزنیم اولش که وارد اونجا شدی خیلی خوشحال بودی و هی میگفتی ددر ، بعد که خانمه رو با روپوش سفید دیدی یه کم ترسیدی و منو بغل کردی و موقع وزن کردن و اندازه گیری قد و دور سرت یه کم گریه کردی عزیزم خانمه گفت یه کم به خورد و خوراکت برسم که یه خورده ضعیف موندی و به زور خودتو به حد نرمال رسوندی بعد رفتیم که آقای دکتر واکسنتو بزنه ، تا دکتر رو دیدی چسبیدی به من و گریه کردی ، خلاصه اینکه با کمک منو مامان جون یه واکسن به دست راست و یکی به پای چپت زدن و...

ماهانم تو ماه شبهای بی ستاره منی ، تنها ماهی دریای طوفان زده من تویی عزیزم اکسیژن من برای نفس کشیدن تویی نفسم من با تو نفس می کشم و با چشمان تو می بینم ، دلیل بودن من تویی عزیز تر از جانم در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست گلم همیشه با من بمان که هیچ کس جز تو لایق این قلب پر از احساس من نیست ، بیشتر از هر کس و بیشتر از همه چیز دوستت دارم . نفس من ، تو بهترینی ، یه فرشته با یه صورت مثل ماه و یه قلب مهربون خدای مهربانم من فرشته ام را به تو میسپارم . خودت در پناه خودت محفوظ بفرما.   ...

سلام ماهانم ، نفسم ، عشقم ، وجودم و همه زندگیم عزیزم 18 ماهگیت مبارک باشه پسر دوست داشتنی مامان پنج شنبه روز خوبی برای ما بود ، اون روز ماهگرد 18 ماهگی شما بود و این که تب دو روزه شما هم اون روز تموم شد شکر خدا و اینکه پنج شنبه یعنی شب نیمه شعبان سالگرد قمری ازدواج من و بابایی بود عزیز دلم ، نهمین سالگرد و هم اینکه اون روز من تونستم به لطف خدا برای بار سوم امتحان بدم و از امتحان شهری گواهینامه قبول بشم . و یه اتفاق خوب دیگه هم افتاده که هنوز قطعی نشده و اگه قطعی بشه بهت خبر میدم . عزیز دلم هنوز برای چکاب به بهداشت نبردمت و از واکسنت می ترسم . خدا کنه به خیر و خوشی تموم بشه و زیاد اذیت نشی آخه یکی دو ماهه که همش مر...

پسرم یه ذره که بزرگتر بشه، می برمش عروسک فروشی و بهش میگم هر کدومو دوس داری انتخاب کن بهش یاد میدم که این عروسک انتخاب خودشه پس باید دوسش داشته باشه ... بهش یاد میدم دنیای پسرونش فقط ماشین بازی نیست ، بهش قول میدم جایزه خوب نگهداری کردن از عروسکش یه ماشینه ! نمیخام وقتی بزرگ شد با ماشینش دنبال عروسک بگرده ! بهش یاد میدم اگه بهترین انتخاب رو کرد و مراقب انتخابش بود به بهترین ها می رسه . اینا رو بهش میگم تا پسرم یه مرد بشه نه یه نامرد ! ...

پسر دوست داشتنی مامان سلام عزیزم داری یواش یواش به 18 ماهگی نزدیک میشی و من دوباره دلهره واکسن دارم . ایشالا این واکسن رو هم به خوبی و سلامتی پشت سر بزاریم و تا 6 سالگی از دست این واکسن ها راحت بشیم . ماهان خان ، یه کم بابایی تشریف داشتی ولی الان یکی دو هفته ای میشه که بابایی تر شدی و پشت سر بابا گریه میکنی ، از بغلش پایین نمیای ، موقع خواب تو بغل بابا میخوابی و خلاصه اینکه حرص مامانو در میاری . عزیزم تازگیا برای جلب توجه جیغ هم میزنی . جیغ الکی . وقتی بهت میگم بچه های خوب جیغ نمی زنن ، یه دونه از اون بلندترشو جیغ میزنی و من مجبور میشم سکوت کنم و سر تو با یه چیز دیگه گرم کنم . عزیز دلم عاشق ماشین سواری هستی و هر چیز گر...

عزیز دلم سلام عروسک نازم روز دوشنبه یعنی 22 اردیبهشت هفده ماهه شدی مبارک باشه عزیزم ماهان نازم نمیدونم چرا زود زود سرما میخوری . عصر یکشنبه یه ذره بدنت مخصوصا سرت داغ بود فکر کردم شاید داری دندون جدید در میاری ولی بعد از یکی دو ساعت کل بدنت داغ شد و تب 40 درجه داشتی و کل شب رو نتونستی بخوابی و با شربت هم تبت پایین نمیومد. الهی مامان فدات شه عزیزم روز دوشنبه یه کم که تبت پایین اومد و بهتر شدی شروع کردی به اسهال کردن عزیز دلم ایشالا زود خوب بشی و دیگه هم هیچ وقت مریض نشی . ماهان خوشگلم دیروز یعنی سه شنبه 23 اردیبهشت و 13 رجب ، روز مرد و روز پدر بود . جوانمرد مامان دیروز روز تو بود . مبارکت باشه پسر شجاع و قوی من ایشالا...

عزیزم سلام ماهان جووونم عکسات آماده شدن این هم چند تا از عکسای آتلیه پسر خوشتیپم                                     برای دیدن بقیه عکسا بیا ادامه مطلب ماهان و بابا و مامان                                                                 &nb...