برای پسر نازم سید ماهان

سلام عسل زندگیم عزیزم تولدت 2 سالگی شما رو بعد از ماه صفر گرفتیم و یه تولد خانوادگی کوچولو بود که خدا رو شکر خوب برگزار کردیم و من با یه ماه تاخیر عکساشو برات میزارم . چون عاشق خرس پوه هستی مامان هم برات کیک خرس پو رو درست کرد.                 تزیین دیوار                                                  ...

امروز آخرین روز پاییز است و امشب شب یلداست . بلندترین شب سال . با یه چشم بهم زدن فصل پاییز هم داره کوله بارشو می بنده که بره . انگار همین دیروز بود که داشتیم روزهای قشنگ پاییز رو بهم تبریک می گفتیم . یلدا ، دختر سیاه موی بلند بالا ، یادگار نام وطن ، میوه پاییز ایران و عروس زمستان فرا رسیده است . یلدا یعنی بهانه ای برای در کنار هم شاد بودن و زندگی یعنی همین بهانه های کوچک گذرا یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آن قدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر باهم بودن را باید جشن بگیریم . باید بیاموزیم که در بلندای تیرگی شب یلدا ، تولد خورشید و پایان سیاهی را جشن بگیریم و در سخت ترین شرایط ، شادترین لحظات را تجربه کنیم . یلدا فرا رسیده است ،...

سلام نفس مامان دوباره ماه آذر رسید و تولد دو سالگی عشق منه . مبارکه نفسم داشتم به ماه آذر فکر میکردم ، هیچ وقت یه ماه رو اینقدر دوست نداشتم . آذر ، ماهیه که یه فرشته از آسمونا به اسم ماهان تو دل مامانش فرود اومده ، یه ماه مهربون ، یه ماه پر از خبرای خوب و اتفاق های خوب یه ماه با دستای گرم ، چشمای مهربون یه ماه که با وجود سرماش ، همیشه دل منو پر از گرمی کرده ، چون تولد زیباترین پسر دنیاست . تولد پسر من . تولد ماهانم عزیز دل من علاوه بر تولد شما ، تولد یکی یه دونه داداش من و خواهر عزیزم هم توی این ماهه و به همین خاطر آذر برای من یه ماه با ارزشه . امیدوارم همیشه آذر ماهی ناب ، شاد و سرشار از اتفاق های خوب و سلامتی برای ه...

من و کتابام                                                                  من و توپ بازی                       ...

توی زندگی عاشق شدن ، نه برنامه ریزی شدست و نه با دلیل اتفاق می افته ، اما وقتی که عشق حقیقی باشه تبدیل میشه به برنامه ی زندگیتون و دلیل زنده بودنتون ، مثل " تو " که عشقت شده برنامه ی زندگیم و وجودت دلیل زندگیم . . . سلام عزیز دلم 23 ماهگیت مبارک                 ...

ماهان جونم توی پارک ...                     ماهان جونم در راه برگشت از کوه                                                                                   &nb...

سلام امروز هوا چه حس قشنگ و زیبایی داره و نم نم عشق و مستی از آسمون شهر میباره آخه امروز ماهگرد 22 ماهگی نفس منه عزیزم برای من قشنگترین صدای زندگی ، صدای تپش قلب تو و زیباترین نگاه دنیا ، نگاه معصوم توست که زیباتر از خورشید و ماه است . دلت پاکتر از آسمان و صدایت آرامتر از نسیم بهار است . 22 ماهگیت مبارک ./ خورشید من 22 ماهگیت مبارک عزیزم . ان شااله 122 ساله بشی و همیشه سالم و سرحال باشی عروسکم . آقا سید کوچولوی من عید غدیر خم هم بر شما مبارک باد . امیدوارم ره روی راه امامان باشی و اون ها رو سر مشق همه کارات قرار بدی . عزیزم برای اولین بار روز عید غدیر همراه من و بابایی رفتیم آرایشگاه و مو هاتو کوتاه کرد...

سلام به جیگر مامان عزیزم روزت مبارک. امیدوارم تا کودک هستی کودکی کنی ، هیچ غم و غصه ای رو احساس نکنی و همیشه شاداب و سرحال باشی عزیز دلم . عزیزم ببخش که یه خورده دیر بهت تبریک گفتم چون این روزا زیاد وقت نمیکنم که به روز باشم و تند تند وبلاگتو آپ کنم . عزیز دلم بابایی برای روز کودک شما یه خرس تپلی و سفیدی خریده و یه جفت پوتین و دو سه دست لباس خریده که ان شااله مبارکت باشه  عروسکم . آخه عاشق خرس هستی و خیلی خرس دوس داری و هرجا عکس خرس می بینی زود بوسش میکنی مهربونم . یه خبر خوب دیگه هم اینکه دندون 7 و 8 هم این روزا جوونه زده مبارک باشه عزیزم . البته میدونم یه خورده تاخیر داشته دندون در آوردنت ولی دکتر میگه ایرادی نداره ع...

سلام عزیز دلم ماهان جونم شما یکی دو هفته ای هست که از مای بی بی استفاده نمیکنی و دیگه کامل کامل یاد گرفتی هوررررررررررررررررررررررررررررررررراااا با ی بای مای بی بی یعنی توی 21 ماهگی بطور کامل از پوشک خداخافظی کردی . مامانای عزیز اگه دلتون میخاد از تجربیات من استفاده کنید لطفا خوب گوش کنید 1 ) اول این که ماهان از اول تا میخواست جیش یا پی پی کنه توی پوشک ، من زود بازش میکردم و می شستم تا پاهاش نسوزه و اون هم یاد گرفته بود و موقع جیش ، دستشو میزد به پوشکش و میگفت جیش جیش . 2 ) یه هفته یعنی از 20 ماهگی تقریبا همیشه بدون پوشک بود و تند تند می بردمش دستشویی تا اونجا جیش کنه . 3 ) ماهان جون پی پی رو کامل یاد گرفته بود ولی ...

سلام عزیز دلم .21ماهگیت مبارک همه دنیای من ماهان جونم تازگیا با افراد نا آشنا غریبگی میکنی و شروع به گریه میکنی . دیروز خونه یکی از دوستام دعوت بودیم و قرار بود دوستایی رو که چند وقته ندیدم رو ببینم و یه خورده بشینیم و صحبت بکنیم و من از این بابت خوشحال بودم چون خیلی وقت بود که دوستامو ندیده بودم و مهمونی نرفته بودم . تصمیم گرفتم تو رو هم با خودم ببرم . شیک و پیک کردیم و  سوار آزانس شدیم و رفتیم . ولی عزیز دلم تا مهمونا و دوستای منو دیدی شروع به گریه و جیغ و داد کردی و طوری گریه میکردی که من فکر کردم الان دیگه خدای نکرده غش میکنی . بنابراین زود لباسامو پوشیدم و با همه خداحاقظی کردیم واومدیم بیرون . نمی دونم چرا خیلی ناراحت شدم و غصه...