یه شب خوب توی شهر بازی ...
پسر ناز و خوشگلم سلام عزیز دلم روز 6 اردیبهشت بابایی به خاطر مسافرت کاری به استانبول رفت و شب قبل از اون سه تایی رفتیم شهر بازی و شهر شادی لاله پارک . شما اولین بار بود که رفته بودی اونجا ، اولش یه خورده با تعجب به اینور و اونور نیگا می کردی ولی بعد که بابایی سوار ماشین کردت ، دیگه ازشون پایین نمیومدی و تا می خواستیم برداریمت و سوار اون یکی وسیله بکنیمت گریه میکردی . ماهان جانم شما و بابایی هر دو شیرین ترین بهانه هایی هستید که میتوان رنج های زندگی را از یاد برد . با وجود شما زندگیم جریان دارد و با وجود شما تپش های قلبم معنا می گیرد . سلامتی شما آرامش بخش روح و روانم و شادی و لبخند شما ، آرامش نفسم هستند . امیدوارم بابایی ...
نویسنده :
مامان مریم
17:06